تحلیلی بر های باربی

تحلیلی بر های باربی
مطالعه سرگذشت باربی خود مثالی ناب برای تحلیل و بررسی سرگذشت صنعت فرهنگی است؛ جایی که محصول فرهنگی مرتباً و به اشکال و سبک‌های مختلف و متنوع باز تولید می‌شود. باربی که خود زاییده عقلانیت ابزاری مردسالار است، امروز در مقام نقد مردسالاری در حال ایفای مأموریت به ظاهر جدیدی است که قرار است احیای برند باربی و بازسازی سود اقتصادی شرکت متل را اینک، نه در جایگاه عریان نفع طلبی خودخواهانه که در یک بستر فرهنگی جذاب جستجو کند. شخصیت باربی برای اولین بار با نام لی لی در یک روزنامه آلمانی مردانه پدیدار شد؛ شخصیتی که برای هدیه به مردان مجرد و با محوریت القای مسائل جنسی طراحی شده بود. اما در ادامه اتفاق بامزه‌ای افتاد: کودکان و به ویژه دختران، شروع کردند به بازی کردن با آن‌ها. آن‌ها دوست داشتند لباس‌های لی لی را عوض کنند و موهایش را آرایش کنند. آن‌ها دوست داشتند تصور کنند که یک روز شبیه به او خواهند شد. این اتفاق روت هندلر را به فکر طراحی باربی انداخت و باعث شد این عروسک در سال ۱۹۵۹ به بازارها معرفی شود. تولیدکنندگان باربی بر این باور بودند که عروسک‌ها بازتاب بزرگ‌ترین آرزوهای یک جامعه هستند و ما از طریق آن‌ها به کوچک‌ترین آدم‌ها می‌آموزیم چگونه فکر کنند و وقتی بزرگ شدند چه انتظاراتی از آنها داریم. با گذر زمان انتقادها به باربی آغاز شد و فیمینیست‌ها خود از بزرگترین منتقدان این عروسک زیبا بودند؛ آن‌ها معتقد بودند «باربی» استانداردهای زیبایی غیر واقعی را کاهش داده و با کاشت انتظارات موهوم در سر کودکان سلیقه ذائقه و نگرش آن‌ها را شکل می‌دهد چه قبول کنیم و چه نکنیم سهم باربی در این داستان غیر قابل انکار است. اما با افزایش فشارها پارادوکس باربی آغاز می‌شود؛ سازندگان باربی برای کاهش فشارها به رویکردهای جدیدی متوسل می‌شوند که مهم‌ترین آن‌ها تمرکز بر این گزاره است؛ باربی قادر به انجام هر کاری است. فانتزی قدرتمندی که باز هم دارای یک تناقض است؛ ایده آل تجویزی بی‌نهایتی که به دختران و پسران کم سن و سال القاء می‌کند؛ باز شدن درب‌ها منوط به رسیدن آن‌ها به این ایده آل بی‌نهایت است. ساخت باربی‌های ریز نقش و تپل با هفت رنگ پوست متفاوت گامی مثبت در جهت همراه سازی سلیقه‌های مختلف و حرکت به سمت آمریکایی ترین نگرش این روزهای بازار است: تغییر فرهنگ از طریق سرمایه داری. اما فيلم سينمایی باربی که همزمان به اوپنهایمر اکران شده در ظاهر فیلمی شاد و زنانه با محوریت خلقت، تخیل و یافتن دنیای جدید است که رنگ و لعاب شاد آن، به سردی و خشونت مردانه فیلم اوپنهایمر طعمه می‌زند؛ فیلمی که در ادامه مأموریت خود می ارایه کننده یک بیانیه لطیف فمینیستی با محوریت نقد مرد سالاری است. فیلمی که تصویر مرد را خنگ دست دومی و ابزار گونه نشان می‌دهد و قرار است با این تصویر ما را از وحشت حاکم بر دنیای مرد سالار آگاه کند. فیلمی که به دلیل پیوند با غریزه سرمایه داری تأکید غلیظ بر ایده آل زیبایی و جلب خاص نگاه خیره مردانه همچنان در پارادوکس باربی گرفتار است. نهایت اینکه باربی دیگر یک عروسک نیست؛ یک فرهنگ است یک سیستم است، یک اسطوره و نظام تصمیم ساز خرد است که مفاهیم و معانی را نمایندگی می‌کند. دسته‌بندیفرهنگ و هنرکلید‌واژههای باربیمارگو رابیلیبرالیسم فرهنگیفمنیست