سلبریتی تمثال واقعیت مشترک

سلبریتی تمثال واقعیت مشترک
در بدو امر، ما محتاج چیزی یا کسی هستیم که درباره‌اش حرف بزنیم؟ حرف بزنیم و در خلال این حرف زدن‌ها خودمان را هم پیدا کنیم؛ شاید مهم‌ترین کارکرد سلبریتی همین باشد. سلبریتی‌ها از این جهت برای ما مهم هستند که همه ما مهم بودن و در چشم بودن را دوست داریم. در طی این فرآیند، سلبریتی به کارگزار فرهنگی و قوه اجتماعی تبدیل می‌شود. سلبریتی وقتی در این نقش می‌نشیند، هم برای فانتزی‌های جمعی بازی می‌کند و هم برای امیال فردی، هم خیال‌انگیز می‌شود و هم جرقه همذات‌پنداری‌های نیابتی را می‌زند، سوژه کنجکاوی می‌شود تا ذهن‌ها را مشغول کند، با مخاطبش فاصله دارد اما در شیپور آشنایی می‌دمد، و با اینکه عین ما به نظر می‌رسد خاص بودنش را در چشم‌مان فرو می‌کند. سلبریتی از یک سو‌ درگیر نظام‌های قدیمی شهرت‌ساز و از سوی دیگر گرفتار سیستم ستاره‌پرور قرن بیستم است. از یک طرف در حالی که تلاش می‌کند توجه دیگران را به شکلی خاص و متفاوت به خود جلب کند، باید ارایه کننده تصویری آنی از واقعیت اجتماعی مشترکی باشد که به قدر خود سلبریتی متزلزل و بی دوام است. به همین دلیل است که آن‌ها را می‌توان تمثال‌هایی جذاب و نمادهای بُت‌واره ای در نظر گرفت که در حال حمل خاطرات ‌و ایده‌آل های جمعی ما هستند. ایده‌آل هایی که به دلیل خاصیت اشتراکی و مبهم می‌توانند الهام بخش توهین و استهزا هم واقع شوند. نهایت اینکه سلبریتی امروز وارد مرحله جدیدی شده است؛ او برای ورود به این فضای اشتراکی جمعی باید چیز خاصی برای عرضه کردن داشته باشد، عرضه‌ای که هروئین وار باید بر دوزش افزوده شود، و یا اینکه باید خود را برای مبتذل شدن و به ابتذال کشیده شدن آماده کند. دسته‌بندیفرهنگ و هنرکلید‌واژهسلبریتیچهرهجامعهدر چشم بودنکارگزار فرهنگیقوه اجتماعیفانتزیهمذات پنداریشهرتواقعیت اجتماعیتمثالجذابنمادابتذال