ورود
جستجو
سرچشمه
نوشته
رویداد
فیلم
رزومه
جستجو
قدرت چرندیات
چندی پیش مطلبی در مورد یکی از شبه روشنفکران کشور نوشتم؛ کسی که با یک پروپاگاند رسانهای تمام عیار تحت عنوان
«کاپیتان داری اشتباه می کنی!»
یک شبه شهرت آنچنانی رقم زد و در نهایت با تکیه بر مسند یکی از مهمترین نهادهای فناوری کشور آرام گرفت (گویا کاپیتان اشتباه خود را جبران کرد). در همان زمان مطلبی نوشتم و این سوال را مطرح کردم که چرا محتواهای این چنینی که پر از ایهام و سطحی انگاری هستند برای بسیاری از ما جذاب هستند؟ و اینکه چرا نویسنده نمیگوید دقیقاً منظورش از کاپیتان چه کسی است و شوربختانه کسانی از این نویسنده محترم تجلیل کردند که خودشان به زعم بنده مصداق مسلم کاپیتان بودند. از آن مطلب بگذریم؛ اخیراً شبه روشنفکر عمومی دیگری از همان جنس که اتفاقاً او هم تکیهای بر مسندهای دولتی دارد؛ در یادداشتی خالق
رویای ایرانی
را شناسایی کرده و معتقد است؛ رسانه ملی با تعطیلی برنامه نود در حقیقت رویای ایرانی را که همانا داشتن یک برنامه تلویزیونی بدون سانسور، بدون پرده پوشی، تخصصی و شفاف است را به یغما برده است. مطلب این عزیز در شبکههای اجتماعی دست به دست میشود و گویی که حرف دل خیلیها در بستهای زیبا. روشنفکرانه و منطقی فریاد زده میشود. گویی که دستگاههای رصدش تماماً فعال هستند تا در لحظه ترند شبکههای اجتماعی را شناسایی کند و او مطلبی در تایید گرایش غالب و مسلط بنویسد؛ کافی است تتلو در معرض توجه کاربران شبکههای اجتماعی باشد تا او مطلبی در مورد کم کاری دستگاههای فرهنگی در حفظ این سرمایه فرهنگی نوشته و یا کافی است کاربران در مورد تبلیغ فلان سلبریتی از سایتهای شرط بندی انتقاد کنند تا او در همان لحظه چنان یادداشتی منتشر کند که گویی صدسال است پژوهشگر سایتهای شرط بندی است. به طور کلی کارکرد این شبه روشنفکران، تثبیت گرایشهای فکری رایج است؛ تفکر انتقادی و نقد افکار رایج جایی در واکنشهای آنان ندارد. در حالی که بر سمت دولتی تکیه زندهاند؛ طرف انتقادشان دولت و حکومتی است که همیشه در همان معنای عام خودش باقی میماند. مثل همان
کاپیتان
که در آخر متوجه نمیشویم چه کسی است، اما هر فردی بالاخره تفسیر و برداشتی شخصی از کاپیتان دارد.
نتیجه اخلاقی:
مشکل این نیست که مردم چرندیات را باور میکنند یا دوست دارند، مشکل این است که اعتمادبهنفسِ زبان روبهزوال است. تحلیلهای آبکی این شبه روشنفکران عمومی همچون پول است. ارزش دارند زیرا ما توافق کردهایم که ارزش داشته باشند. همین!
نویسنده:
رضا شجیع
دستهبندی
فرهنگ و هنر
کلیدواژه
روشنفکران
پروپاگاندا
رسانه
چرندیات
باور کردن
تحلیل های آبکی
شبه روشنفکر
شهرت
محتوا
رسانه ملی
شبکه های اجتماعی
سلبریتی
گرایش های فکری
کاپیتان
چرا دوست داریم دروغ ها را باور کنیم؟
آنچه باورهای اشتباه را به خورد ما میدهد علایق و گرایش ماست...
جمعه 24 فروردين 1403